
ابر ندانستن
میان انسان و خدا «اَبر جهل» حائل است و این ابر با قوۀ عاقله قابل شکافتن نیست. باید با ایجار «اَبر فراموشی» کلیۀ ماسوی الله
میان انسان و خدا «اَبر جهل» حائل است و این ابر با قوۀ عاقله قابل شکافتن نیست. باید با ایجار «اَبر فراموشی» کلیۀ ماسوی الله
کارل اوه کناسگور یک نویسندۀ نروژی است و چیزی که او را به شهرتی جهانی رسانده، رمان شش جلدیاش است: «نبرد من». خودش میگوید در
دوستی دارم که سابقۀ دوستیام با او سی سال است. لیلا دوست اوست. فکر میکنم روانشناسی خوانده است، اما «به هرچیزی چاشنی ادبیات میزند». یک
ترجمان را دوست دارم. بیشتر مقالههایی را که ترجمه و منتشر میکند، ایدههایی هستند برای نوشتن. این را به خودشان هم گفتهام. یکی از آن
«هیچچیز کسالتآورتر و در حق نویسنده غیرمنصفانهتر از این نیست که کسی مثلا خواندن مادام بوآری را با این تصویر پیشینی آغاز کند که کتابی
ویرجینیا وولف رمانی دارد به نام «کتابخوان معمولی»؛ عنوانش را از سطری از «زندگی گرِی» اثر ساموئل جانسون وام گرفته است. در آن از اتاقهایی
«نوشتن» برای من نوعی از ژانر وحشت است؛ پر از ترس. اینکه نمی دانی در انتهای این نوشتن قرار است چه اتفاقی بیفتد؛ چه کسانی